مروری انتقادی بر یافتههای پژوهشهای پدیدارشناختی درباره تأثیر تجارب شخصی و حرفهای درمانگران بر کیفیت رابطه درمانی با بیماران شخصیت مرزی
دوره 1، شماره 4، 1404، صفحات 50 - 64
1- کارشناسی ارشد روانشناسی بالینی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم پزشکی تهران، تهران، ایران.
چکیده :
اختلال شخصیت مرزی یکی از پیچیدهترین چالشها در رواندرمانی معاصر است؛ زیرا رابطه درمانی در این بیماران اغلب درگیر نوسانهای شدید هیجانی، وابستگی و گسستهای اعتماد است. در چنین بستری، تجارب شخصی و حرفهای درمانگر نقشی بنیادی در کیفیت و پایداری اتحاد درمانی ایفا میکنند. این مقاله با رویکرد مروری انتقادی و پدیدارشناختی، به تحلیل عمیق یافتههای پژوهشهای داخلی و بینالمللی در زمینه تجربه زیسته درمانگران پرداخته است تا ابعاد وجودی و فرهنگی رابطه درمانی در اختلال شخصیت مرزی را روشن کند. هدف اصلی پژوهش، تبیین چگونگی تأثیر خودآگاهی هیجانی، پیشزمینههای شخصی و مرزبندی حرفهای درمانگران بر عمق رابطه درمانی و نحوه بازسازی معنا در این فرایند است. روش پژوهش مبتنی بر مرور نظاممند و تحلیل تلفیقی بود؛ دادهها از ۱۹ مطالعه بومی و ۱۰ مطالعه بینالمللی استخراج و از منظر پدیدارشناسی تفسیری تحلیل شدند تا مضامین مشترک و متمایز در تجربه درمانگر شناسایی گردد. مضامین اصلی شامل خستگی هیجانی، وابستگی دوسویه، معنویت در کار درمانی، همدلی فرساینده، مرزبندی حرفهای، و بازشناسی خود از خلال رابطه بودند. تحلیل انتقادی تلفیقی نشان داد درمانگران ایرانی رابطه را بیشتر بهصورت پیوند اخلاقی و انسانی تجربه میکنند، در حالیکه درمانگران غربی بر تنظیم هیجان و حفظ فاصله حرفهای تمرکز دارند. این تفاوت فرهنگی به برتری نگاه «زیستن رابطه» در فرهنگ ایرانی و «مدیریت رابطه» در بافت جهانی اشاره دارد. نتیجهگیری پژوهش بیانگر آن است که کیفیت رابطه درمانی در اختلال شخصیت مرزی وابسته به توان درمانگر در پذیرش و معنا دادن به هیجانات دشوار است. هنگامی که درمانگر بتواند تجربه شخصی خود را به ابزار شناخت و رشد تبدیل کند، رابطه درمانی از سطح فنی به سطح وجودی ارتقا مییابد. پیشنهاد میشود آموزش درمانگران در ایران بر پایه مدلهای پدیدارشناختی تلفیقی و سوپرویژنهای وجودی صورت گیرد تا میان حضور انسانی و مرزبندی حرفهای تعادل برقرار شود و رابطه درمانی به فضایی برای بهبود مشترک درمانگر و بیمار تبدیل گردد.
